رئیس می گفت که روزگار بهت بدهکاره، بالاخره یه جوری یه جایی سهمتو بهت می ده، حتی بیشتر، اونقد که شرمنده بشی...

ولی الان....

باورم نمیشه...

بازم اون چیزی رو که خیلی دوست داشتم به طرز ناباورانه ای داره ازم می گیره...

امتیاز بدهید :

آخرین پنجشنبه بود امروز...

امتیاز بدهید :

امتیاز بدهید :

دیگه کم کم باید بار و بندیلتو جمع کنی بچه جون...

دیگه جای تو اونجا نیست...

بازم یه اشتباه دیگه تو زندگیت کردی بچه...

احمقی...

یه احمق کامل...

امتیاز بدهید :

هر خدمتی که کردم بی مزد بود و منت

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت...

امتیاز بدهید :

می گذرم تنها از میان گل ها ...

گه به گلستان ها گه به کوه و صحرا...

تازه گلی سر راهم گیرد و گوید محرم ناز تو کو؟

خار رهی به تمنا دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو؟

راز عشق مرا گل در گوش صبا گفت و غمم بفزود

آنگه در همه جا راز درد من و قصه عشق تو بود

چون به حسن آسمانی از منی برتر

شعله عشق من از گردون برآرد سر

در گلستان هم ز تنهایی روم من اگر

تازه گلی سر راهم گیرم و با من گوید محرم راز تو کو؟

خار رهی به تمنا دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو؟

امتیاز بدهید :

باشه...

من هیچ حرفی ندارم...

هیچ دفاعی از خودم نمی کنم...

میشم مثل بقیه...

مثل گ...

امتیاز بدهید :

دلم می خواد از همه چراغ قرمزهای رد بشم...

دلم می خواد از ورود ممنوع برم خیابونارو...در جهت خلاف همه ماشین ها..

دلم می خواد از وسط اتوبان رد بشم...با چشم بسته...

دلم می خواد همه قانونها رو زیرپا بذارم...

لعنت به همه قانونها...

امتیاز بدهید :

جوابم نکن مردم از ناامیدی، شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی، خیال کن جواب منو دادی اما، عزیزم جواب خدا رو چی می دی

همینجوری اشکام سرازیر میشن، دیگه از خودم اختیاری ندارم، من از عشق چیزی نمی خوام به جز تو، ولی از تو هیچ انتظاری ندارم

صبوریم کمه بیقراریم زیاده، چقد بیقرارم من صاف و ساده، عزیزم چقد سخته دل کندن از تو، عزیزم چقد تلخه کام من از تو

امتیاز بدهید :